مراحل هوش تجاری
اگر مراحل هوش
تجاری را به صورت شکل زیر در نظر بگیریم، منابع داده در مرحله اول جمع آوری می
شوند. این منابع می تواند داده های انواع پایگاه داده یا اطلاعات نرم افزارهای
موجود را در بر بگیرد.
اطلاعات جمع آوری شده طی فرایند ETL در پایگاه داده تحلیلی یا همان انبار داده(Data Warehouse) بارگذاری می
شود.
داده در پایگاه داده تحلیلی در بخش های مجزایی به نام داده گاه (Data Mart) قرار می گیرد.
در مرحله بعد هوش تجاری وارد عمل شده و روی اطلاعات طبقه بندی شده تجزیه و تحلیل
انجام می دهد.
در نهایت اطلاعات جهت انتشار به ابزارهای سطح بالا تحویل داده می شود.
تکنیک های مورد استفاده در هوش تجاری
در عصری که زمان، کلید اصلی در تجارت است، شرکت ها به استفاده از ابزارهای اطلاعاتی روی آورده اند تا بتوانند اطلاعات مورد نظر را به سرعت از منابع استخراج کنند. هوش تجاری در امر تصمیم گیری در سطوح مختلف سازمان به ویژه سطوح مدیران ارشد با تحلیل اطلاعات و روش های پرس و جو تسهیلات زیادی را فراهم می کند که متداول ترین این روش ها به قرار زیر است:
لازم به ذکر
است، صرف وجود تمام این تکنیک ها در سطح سازمان بدون در نظر داشتن فرهنگ سازمان و
رویکرد سیستمی موجود بین کارکنان نمیتواند اثبات کننده هوشمندی کسب و کار آن
سازمان باشد.
هوش تجاری یا هوش کسب و کار، عبارت است از بُعد وسیعی از نرمافزارهای کاربردی و
تکنولوژیها برای جمع آوری داده و دانش، که به جهت تولید گزارشاتدر راستای
تحلیلفعالیتهای بنگاه برای اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند بکار میرود. یک هوش
تجاری براساس یک معماری بنگاه تشکیل شده است و در قالب پردازش تحلیلی برخط (OLAP) به تحلیل داده های تجاری و اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند میپردازد.
هوش تجاری، نه به عنوان یک محصول و نه به عنوان یک سیستم، بلکه به عنوان یک معماری
و رویکردی جدید موردنظر است که البته شامل مجموعه ای از برنامه های کاربردی و
تحلیلی است که به استناد پایگاههای داده عملیاتی و تحلیلی به اخذ و کمک به تصمیم
گیری برای فعالیتهای هوشمند تجاری و کسب و کار می پردازند. اما هوش تجاری از مناظر
دیگر: از منظر معماری و فرایند به هوش تجاری به عنوان یک چارچوب که عامل افزایش
کارایی سازمان و یکپارچگی فرایندها و نهایتا بر فرایندهای تصمیم گیری در سطوح
مختلف سازمانی متمرکز است، نگریسته می شود. به بیان ساده تر هوش تجاری چیزی نیست
مگر فرایند بالابردن سود دهی سازمان در بازار رقابتی با استفاده هوشمندانه از دادههای
موجود در فرایند تصمیم گیری.
مهمترین نیاز یک مدیر،داشتن اطلاعات دقیق برای اتخاذ تصمیم درست است. فرایند تصمیم
گیری می تواند به سه بخش کلی زیر تقسیم شود. با توجه به انواع مختلف تصمیم گیری
(بر اساس میزان ساخت یافته بودن آن) هر یک از بخشهای اهمیت متفاوتی خواهند داشت.
1. دسترسی، جمع آوری و پالایش داده ها و اطلاعات مورد نیاز؛
2. پردازش، تحلیل و نتیجه گیری بر اساس دانش؛
3. اعمال نتیجه و نظارت بر پیامدهای اجرای آن.
در هر یک از موارد فوق، سازمانهای قدیمی که از هوش تجاری استفاده نمی کنند، دارای
مشکلاتی هستند که اغلب از عواملی چون حجیم بودن داده ها، پیچیدگی در تحلیلها و
ناتوانی در ردگیری نتایج فرایندها و پیامدهای تصمیمات گرفته شده، نشئت می گیرند.
هوش تجاری با کمک به حل مشکلات فوق، به دلیل ساختاری که در سازمان به وجود می
آورد، فرصتهای جدیدی نیز برای رشد سازمان ایجاد می کند و نه تنها عامل حذف مشکلات
است، بلکه با صرفه جویی در زمان و هزینه، شرایط کاری را دگرگون می سازد.
اهمیت استراتژیک هوش تجاری در تصمیمات سازمان
رشد تصمیم گیری سازمان معمولا بدین ترتیب است که پایین ترین سطح انجام فعالیتهای تجاری یک سازمان، سطح عملیاتی است که فرایند در دفعات بالا و معمولا به صورت تکراری در رده های پایین سازمان انجام می شود و معمولا با حجم کمی از داده ها سر و کار دارند. تصمیمات گرفته شده در این سطوح غالبا در حوزه مسائل ساخت یافته و توسط مدیران رده پایین اتخاذ می شود. نتایج حاصل از این تصمیمات، تاثیرات کوتاه مدت و خرد در سازمان دارند.
سطح تاکتیکی در سازمان مربوط به عملیاتی است که در حوزه مدیران میانی انجام می
شود. این عملیات می تواند شامل پیگیری عملیات در سطح پایین، نحوه انجام آن، گزارش
گیری و نهایتا جمع بندی دادههای مفید برای اتخاذ تصمیمات میان مدت سازمان باشد.
تصمیمات گرفته شده در این سطح غالبا در حوزه مسائل نیمه ساخت یافته و توسط مدیران
میانی اتخاذ می شود و نهایتا بالاترین سطح استراتژیک مربوط به تصمیم گیریهای کلان
سازمان است که توسط مدیران رده بالا اتخاذ میشود. این نوع استفادهها در دفعات کم
و در دوره های طولانی انجام می شود، اما ممکن است با حجم بالایی از اطلاعات و
پردازشها همراه باشد. تصمیمات گرفته شده در این سطوح غالبا در حوزه مسائل غیر ساخت
یافته و توسط مدیران ارشد انجام می شود و نتایج حاصله تاثیرات بلند مدت و کلانی در
مسیر حرکت سازمان دارند.
کاربرد هوش تجاری در سطح استراتژیک را می توان به نوعی برای کمک به افزایش کارایی
کلی سازمان و بهینه سازی فرایندها در کنار یکدیگر، در نظر گرفت. این سیستم ها روی
برخی ویژگیهای مهم مالی و سایر پارامترهای مهم دیگر در افزایش کارایی سازمان
متمرکز می شوند. بدیهی است که سیستم در این سطوح میبایست فرایندهای خارجی سازمان
را نیز در بر بگیرد. خصوصیات مختلف برنامههای کاربردی در مقاطع مختلف سازمان،
باعث ایجاد تفاوتهایی در ابزارها، تکنیک ها و زیرساختهای مورد نیاز برای هر یک از
آنها می شود. استفاده از ابزارهای تحلیلی و هوشمند بیشتر در سطح بالا انجام می شود
که نیازمند پردازشهای بالا با میزان دسترسی انبوهی از اطلاعات در سطوح استراتژیک و
تاکتیکی بیشتر از عملیاتی است. بخش عملیاتی هوش تجاری بیشتر وظیفه جمع آوری
اطلاعات و ذخیره سازی آنها را در و یا پایگاه داده های خصوصی بر عهده دارد.
سازمانهای مختلف با ابعاد و زمینه های کاری متفاوت ممکن است با مشکلات متفاوتی در
امر استفاده بهینه از داده های موجود در سیستم هایی از قبیل فروش، انبار و مالی
مواجه شوند. بطور مشخص می توان به مسائل زیر بعنوان چالش سازمانها در استفاده از
داده ها اشاره نمود:
در بسیاری از شرایط داده ها در منابع مختلفی قرار دارند و یکپارچه نمودن آنها برای
بدست آوردن گزارشات تحلیل، عملیاتی هزینه بر و زمانگیر برای سازمانها می باشد. نرم
افزارهای عملیاتی در سازمان مثل برنامههای فروش، مالی، منابع انسانی، انبار، حقوق
دستمزد و …می تواند گزارشاتی را تا سطح مدیران
میانی فراهم آورد. کمتر دیده شده که مدیران ارشد از ابزارهای ذکر شده به عنوان منبع
تصمیم سازی استفاده نمایند و بیشتر گزارشات مورد نظر آنها توسط مدیران میانی و با
صرف زمان زیاد تهیه می شود و گاه این عملیات بصورت روزانه باید تکرار شود. به دلیل
نوع طراحی نرم افزارهای عملیاتی ساختن گزارشات حجیم از اطلاعات موجود بسیار کند
خواهد بود.
بیشتر گزارشات تولید شده توسط نرم افزارهای عملیاتی گزارشاتی ساده و نمایانگر
عملیات انجام شده در سیستم می باشد و نمی توان بوسیله آنها گزارشات تحلیلی و چند
بعدی در زمان کوتاه ساخت. در بسیاری از مواقع گزارشات ساخته شده دیدگاهی عمیق به
مدیران ارشد برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک ارائه نمی دهد. پرسنل یک مجموعه برای
درک بهتر از شرایط کار نیاز به گزارشات تحلیلی دارند. عدم سهولت در ایجاد چنین
گزارشاتی باعث می شود تا افراد بدنه سازمان از مسیر اصلی کار خارج گردند و یا زمان
زیادی صرف تحلیل شرایط مختلف نمایند.هوش تجاری یا Business Intelligence راهکاری است که برای شرایط مطروحه پاسخ مناسب ارائه می دهد.
وحیدرضا سلامت، دکتری مهندسی سیستم های اقتصادی - اجتماعی